هفته گذشته سوریه شاهد دیدار هیات بلند پایه روسی متشکل از شخصیتهای سیاسی و اقتصادی به ریاست یوری بوریسوف، معاون نخست وزیر روسیه از دمشق بود. آنچه که اهمیت سیاسی ویژهای به این دیدار داده بود، حضور سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در ترکیب این هیات بود که پس از ۸ سال، بار دیگر عازم سوریه شد. آخرین سفر وزیر امورخارجه روسیه به دمشق در سال ۲۰۱۲، انجام شده بود.
مقامات بلند پایه روسی و سوری شامل بوریسوف، لاوروف و ولید المعلم، وزیر امور خارجه سوریه، در یک نشست خبری شرکت کردند و همه بر موفقیت و نتایج مثبت این دیدار بر آینده سوریه و ثبات آن تأکید کردند.
معاون نخست وزیر روسیه، اظهار داشت که روسیه و سوریه تصمیم گرفتند در دیدار بعدی هیئت روسی در ماه دسامبر آینده از دمشق، توافقنامه اقتصادی را به امضا رسانند که هدف آن تا حدودی دور زدن تحریمهای آمریکا علیه سوریه از جمله تحریمهای قانون "سزار" است که اخیراً واشنگتن علیه دمشق وضع کرده است. این توافق نامه شامل بیش از چهل پروژه جدید در بخش انرژی، بازسازی شماری از نیروگاه ها و استخراج نفت دریایی است.
معاون نخست وزیر روسیه افزود: این توافقنامه، چارچوب تازهای را در روابط بازرگانی و اقتصادی آینده میان دو کشور، ترسیم خواهد کرد و از شدت تحریمهای آمریکا که به گفته وی مردم سوریه را به شدت تحت فشار قرار میدهد، خواهد کاست.
در این نشست خبری، لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، بر ضرورت تقویت روابط اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی میان مسکو و دمشق، تأکید کرد. ولید المعلم، وزیر امور خارجه سوریه نیز در این نشست خبری، نسبت به آینده اقتصاد سوریه که در اثر جنگ به شدت آسیب دیده است، ابراز خوشبینی کرد. وی گفت: روسیه و سوریه میکوشند روابط مشترک خود را هرچه بیشتر بهبود بخشند. معلم افزود: آینده روابط ما با روسیه در حال پیشرفت بوده و مژده از بهبود وضع اقتصادی و سیاسی کشور ما میدهد. وی اضافه کرد: ما خوش بین هستیم که در کل اوضاع اقتصادی کشور، در چند ماه آینده بهتر خواهد شد.
قابل توجه است که دیدار هیئت روسی از دمشق که از سوی برخی از تحلیلگران "سرنوشتساز" خوانده شده است، در زمانی صورت میگیرد که از ۶ ماه به این سو، سوریه شاهد هیچگونه عملیات نظامی گسترده و مهم نبوده است. از اینرو، به باور برخی از ناظران، ممکن است این دیدار صفحه تازهای را در بحران سوریه باز کند که به آغاز انتقال این کشور از مرحله جنگ به مرحله صلح بینجامد و در پرتو آن راه حل سیاسی برای بحران موجود، بر مبنای قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت، به دست آید.
اما در مقابل این خوشبینی که بسیاری از ناظران درباره دیدار مهم هیئت روسی از دمشق نسبت به آینده سوریه، ابراز داشتهاند، برخی دیگر از تحلیلگران در مورد دست یافتن به یک را حل سیاسی برای بحرانهای خاورمیانه در آینده نزدیک، ابراز بدبینی کرده اند، به ویژه در مورد بحران جنگ سوریه که نخستین شراره آن در مارس ۲۰۱۱ آغاز شد و تا کنون به قوت خود پا بر جا است.
از جمله استیون کوک، پژوهشگر ارشد امور خاورمیانه در شورای روابط خارجی سنای آمریکا، در مقالهای زیر عنوان «جنگ همچنان در سوریه ادامه دارد» نوشته است: تحریمهای آمریکا در چارچوب قانون "سزار"، به افزایش مشکلات اقتصادی و انزوای بینالمللی رژیم سوریه منجر خواهد شد. وی افزوده است: در هر صورت شهروندان سوریه که در خاک سوریه باقی مانده اند، مجبور خواهند بود همچون هیزم سوخت در میان آتش نبرد جنگجویان نهایت سنگدل، گرفتار آیند و قربانی دهند. در حالیکه هیچ امیدی برای پایان خشونتها در افق دیده نمیشود.
اما در میان این خوشبینیها و بدبینیهای تحلیل گران درونی و بیرونی نسبت به آینده سوریه، آرمان و آرزوی شهروندان عادی سوریه، بسیار عادی و واقعبینانه و دور از شعارها و حرفهای پر طمطراق و وعدههای دروغینی است که در طول سالهای بحران شنیده اند و از آن خسته شده اند. آرمان و آرزوی شهروندان سوری را میتوان در دو بخش خلاصه کرد؛ بخش اول متعلق است به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی و بخش دوم، متعلق است به معیشت و امرار زندگی.
در پیوند به بخش اول، تنها آرزوی مردم سوریه این است که جغرافیای کشورشان به حالت پیش از جنگ خانمان سوز ماه مارس سال ۲۰۱۱ برگردد و یکپارچه و متحد شود. سوریه قبل از ۲۰۱۱ یکپارچه بود و در امنیت قرار داشت و هر شهروند سوری به هرجایی از کشور که میخواست بدون هیچ مانع و مزاحمتی رفت و آمد میکرد، اما امروز سوریه به مناطق نفوذ مختلف و متعدد تقسیم شده است که برخی از آن در کنترل رژیم و متحدان روسی و ایرانیش قرار دارد، برخی زیر سلطه ترکیه و برخی هم زیر سلطه نیروهای آمریکایی است.
سوریه پس از آغاز بحران در ۲۰۱۱ ناگهان به میدان باز آزمایش و ترویج سلاحهای مدرن غربی و شرقی مبدل شده و به عرصهای برای تسویه حسابهای منطقهای و بینالمللی تبدیل شد. ثروت و دارییهای این کشور در معرض غارت گروههای محلی، منطقهای و بینالمللی قرار گرفت. مردم سوریه در سالهای بحران، دردها و تلخیهایی بیشماری را از سر گذراندند که قلم از توصیف آن ناتوان است. نیمی از کشور سوریه چنان ویران شده است که بعد از جنگ جهانی دوم، دنیا نظیر آن را ندیده است. در این مدت نیمی از مردم سوریه مجبور شدند خانه و کاشانه خود را ترک گفته از ترس کشتار و ویرانی به آوارگی در داخل سوریه یا در بیرون از آن، تن دهند، همچنان صدها هزار نفر از مردم غیر نظامی بیگناه و بیطرف در این جنگها به خاک و خون کشیده شدند.
مردم سوریه در ابتدا فریب شعارها و وعدههای جذابی را خوردند که نوید از آزادی و کرامت، نابودی فساد و تروریسم و تطبیق شریعت اسلامی میداد، ولی بعدها متوجه شدند که این شعارهای جذاب و وعدههای ایدهآل، «سخن حق است برای رسیدن به هدف باطل» و دریافتند که هدف اصلی تقسیم سوریه است به دولتهای کوچک و متعدد زیر نفوذ قدرتهای منطقهای و بینالمللی، اما دیگر وقت گذشته بود.
حال تنها آرزوی مردم سوریه این است که به ۱۰ سال پیش باز گردند و میهن زیبای تاراج شده شان را بار دیگر به دست آورند و زندگی آرام و عادی خود را از سر گیرند.
اما در رابطه به بخش معیشت، مهمترین آرزوی سوریها در حال حاضر، رهایی از جهنم تنگدستی و دشواریهای زندگی روزمره است؛ آنها در آرزوی حل مشکل قطعی برق اند که اکنون به مهمان عزیزی مبدل شده و هرگاه برای مدت اندکی در روز، به خانههای آنان سر میزند، مقدمش را جشن میگیرند و گرامی میدارند. آرزوی دیگر مردم سوریه، مشکل نان است که برای به دست آوردن یک قرص نان برای سد رمق کودکانشان، باید ساعتها پیش روی نان واییها انتظار بکشند.
به همین ترتیب حل سایر مشکلات معیشتی دیگر که بر همه ابعاد زندگی روزانه مردم سوریه سایه افکنده است، مانند مشکل بنزین، مشکل گاز، مشکل نفت سیاه و چالش گرانی شدید بهای مواد خوراکی که شهروند سوری مجبور است از بام تا شام بدود تا لقمه نانی را به دست آورد و شکم گرسنه فرزندانش را سیر کند.
عمده ترین آرزوی دیگر سوریها در حال حاضر، رهایی از عوامل فساد و تاجران جنگ است؛ آنانی که داراییهای باقیمانده کشور را دزدیده اند و برای خود زندگی شاهانه درست کرده اند و از هر راه حلی برای پایان جنگ و بیرونرفت کشور از وضعیت کنونی، جلوگیری میکنند؛ چون در آن صورت، منافع خود را از دست خواهند داد و منابع دزدی و مال اندوزی شان، خشک خواهد شد.
شهروندان سوری، دیگر از طرفهای منطقهای و بینالمللی که در ظاهر به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی سوریه و امنیت مردم آن، علاقه نشان میدهند، اما واقعیتهای موجود عکس آن را به نمایش میگذارد، ناامید شده اند.
خلاصه سخن، شهروندان سوری در آرزوی یک زندگی شرافتمندانه و با امنیت در یک سوریه یکپارچه و دارای استقلال و حاکمیت ملی هستند. این آرزو شاید برای کسانی که عوامل و عناصر اساسی آن را در اختیار دارند، یک آرزوی عادی باشد، اما برای فرزندان سوریه در شرایط کنونی به یک آرزوی دستنیافتنی تبدیل شده است.